سیزده بدر
نمی دانم آرزویت چیست!
اما برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و
آرزوهایت، هر چه که هست، گره می زنم.
(سیزده بدر، روز آرزوهایت باد)
روز سیزده همه فامیل دور هم جمع شدیم ورفتیم حاشیه رودخانه ارس که مرز
بین شهرمون پلدشت با جمهوری نخجوانه
چون نقطه صفر مرزی بود زیاد نذاشتن کنار رود بمونیم فقط نیم ساعتی موندیم و
چند تا عکس کنار رود باهزار مکافات از شما خانم کوچولو گرفتم مگه وایمیستادی
همش میرفتی لب رودخونه دل مامانی هم هری میریخت بعدش کنارتر چادر زدیم
ورفتیم خوشگذرانی بابا ایناهم که به زور تونستن اجازه بگیرن چن تا گلاب برا
ماهیگیری انداختن و اومدن پیش ما
عمو اینا در حال اماده کردن گلابا برا ماهیگیری