19 ماهه شدن دخمل گلم
عزیز دل مامانی امروز چند روزی که وارد ماه نوزدهم شدی عسلک من داری روز به
روز بزرگتر میشی وارزوهای مامان برات بزرگتر وبزرگتر میشه
برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه که زیبایش میدانی آرزو میکنم.
آرزو دارم دلت از غصه ها خالی شود
سهم تو از زندگی، یک عمر خوشحالی شود ...
وقتی لبخند به دنبال جایی برای نشستن میگردد ، با تمام وجودم آرزو میکنم لبهایت در آن نزدیکی باشد
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک
این سبد گل خوشکلم تقدیم به زیباترین ترانه زندگیم
جیگر مامانی این ماه تو هم ششیطونتر شدی وهم شلوغیات زیاد شده
همه جارا به هم میرزی و کارهای خطرناک تر میکنی مثلا........
میری زیر میز ارایش میشینی با اسباب بازیات بازی میکنی
بعدشم میری بالای صندلی جلوی اینه شکلک درمیاری وموهاتو شونه میکنی
بعدشم که خسته شدی گریه میکنی تا بیارمت پایین
یا میری پشت پرده دالی میکنی یا پرده رو مخکم میکشی
یاهم میری رودسته مبل تا کلید برق وبزنی اخه من از دست تو وروجک چیکار کنم
خدای نکرده میوفتی یه چیزیت میشه الهی که من فدای اون چشات بشم
بقیه شلوغ کاریات